آنچه
جلو آمده است، بسيار بد و خطرناک است و مايۀ آبروريزي دو طرف و خانوادههاست.
البته خود، اين بلا را بر سر خود آوردهايد.
عقد موقّت
بدون اذن پدر جایز نيست؛ بلکه با اذن پدر هم برای شما خطر دارد و آيندۀ شما را
تباه ميکند.
آنچه
خيلي بجاست، اینکه عشق يکديگر را فراموش کنيد و اصلاً ارتباط نداشته باشید.
سؤال 17.
بعد از آشنايي با دختری، چنان مهرش به دلم نشست که نميتوانم رهايش کنم. با آنکه
حدود یک سال است او را نديدهام، ولی آن لذّت هنوز با من است و حاضر نیستم با هیچ
چیزي عوض کنم. نمیدانم چگونه از آن رها شوم. انگار مهر و محبّت او، جای خدا و همه
چیز را در دلم گرفته است. تا فکر میکنم که رها شوم، شب به خوابم میآيد. چه کنم
که مهرش را بیرون کنم؟
آنچه
نوشتهاید، وسوسۀ شیطان است که فعلاً بر شما مسلّط شده و اینگونه چیزها را به شما
القاء میکند. بنابراین باید عشق او را فراموش کنید، وگرنه دنیا و آخرت شما را
نابود میکند و اگر جدّاً بخواهید، میتوانید.
از نماز
اوّل وقت کمک بگیرید، از تقوای الهی کمک بگیرید، امیدوارم خداوند به شما کمک کند.
سؤال
18. دختري را دوست دارم، ولی پدر و مادرم خبر ندارند. چه كنم به او برسم؟
باید او را فراموش کنید؛ زیرا ازدواجهای عشقی، خیلی خطرناک
است و سرانجام خوبی ندارد.
سؤال 19.
عاشق دختري شدهام و از موقع آشنايي، مذهبيتر شدهام. براي نماز مسجد ميروم و
وقتي به او فكر ميكنم، آرام ميشوم. البته ارتباط ما فقط در حدّ پيام كوتاه است.
آيا اين رابطه ميتواند منجر به ازدواج شود؟
این کار
حرام است و خطر دارد و باید او را فراموش کنید.
سؤال 20.
به دختری علاقه داشتم، سعی کردم فراموشش کنم، ولی گاهي فکرش دوباره به سراغم میآید.
آیا این برای من که قصد ازدواج دارم، درست است؟ محبّتم به او در حدّ پرستش بود. چه
کنم که یادش را فراموش کنم؟ میترسم عاقبتبهخیر نشوم.
هر وقت
بهیاد شما آمد، فکر خوب جایگزین آن کنید تا انشاءالله به کلّی فراموش شود و
اگر اراده کنید، حتماً میتوانید او را فراموش کنید. شما باید به فکر ازدواج باشید
و فکر گذشته، بر زندگی آیندۀ شما تأثیر منفی میگذارد.
سؤال 21.
بهخاطر عشقي که تازه از آن جدا شدهام، فکرم هميشه درگير است. چگونه بفهمم فکرم
ديگر به دنبال او نيست؟ چه کنم که به طورکلّي او را فراموش کنم؟
از
خداوند جدّاً بخواهید تا انشاءالله منحرف نشوید و عاقبتبهخیر بشوید. از نماز
اوّل وقت و سر و کار داشتن با مسجد و روحانیون خوب، کمک بگیرید.
سؤال 22.
مدّتی به عبادت علاقهمند بودم؛ حتّی نمازشبم ترک نمیشد. حال مدّتیست کسل هستم؛
حتّی واجباتم را به اجبار انجام میدهم. تا به دختر مورد علاقهام فکر میکنم یا
به خوابم میآيد، حس و حال معنوی ندارم. چه کار کنم که از فکرش بیرون بیایم تا
خیالم راحت شود؟ راهکار رهايي از آن چیست؟
اگر به
همان اندازه که به فکر او هستید و گناه میکنید، بهفکر خدا، معنویّت، معاد، قبر و
قیامت باشید، همۀ کارها اصلاح میشود.
سؤال 23.
پیش از این، مبتلا به عشق زمینی بودم، آیا میتوانم امیدی به عشق خدایی داشته
باشم؟ خیلی دلم خدا را میخواهد؛ ولی این حال دائمی نیست و من ناامید میشوم. چه
کنم اين ارتباط با خدا برقرار شود؟
اگر آن
عشق زمینی را فراموش کنید و رابطۀ شما با خداوند محکم شود، خداوند محبّت خودش را
به شما عنایت میکند و اگر اراده کنید، حتماً میتوانید.
کمک
گرفتن از نماز اوّل وقت و دعا و توسّل در این زمینه مؤثّر است.
سؤال 24.
درگير عشق مجازي شدهام و با اينکه خدا را خيلي دوست دارم، ولي او را هم کمتر از
خدا دوست ندارم. گاه، بهخود ميگويم ميتوانم از طريق عشق به او به خداي مهربانم
برسم. آيا اين امر، امکان دارد؟
در
روایات آمده است: چون به عشق مجازی اهمیّت میدهید، خدا محبّتش را از دل شما میبرد.
سؤال 25.
در سنّي هستم که نياز به ازدواج را حس ميکنم. به تازگي در محلِّ کارم با دختري
آشنا شدهام که از نظر ظاهري بسيار خوب است و من ايشان را براي همسري خود در نظر
گرفتهام و به او علاقهمند شدهام. چگونه ميتوانم به او برسم؟ اسلام چه شرايطي
را براي ازدواج مناسب ميداند؟ سخنان شما خطّ راه من است.
اوّلاً:
باید مواظب باشید که اکنون محبّت او در دل شما نفوذ نکند که خیلی خطر دارد.
ثانیاً:
باید با پدر و مادر مشورت کنید و از ازدواج سرخودی پرهیز کنید که خیلی خطر دارد.
ثالثاً:
اسلام عزیز شرطی جز دین و اخلاق ندارد، ولی رسومات غلطي در جامعه هست که انسانها
را پایبند نموده است و بعضی از آنها را چارهای ندارید که مراعات کنید.